هیبتالله نژندی منش؛ سیدعلی حسینی آزاد؛ مسعود احسننژاد
دوره 07، شماره 2 ، آذر 1391، ، صفحه 27-50
چکیده
حاکمیتها در حقوق بینالمللی که روزی در جامعة بینالمللی یکهتاز بودند در سیر انسانی شدن حقوق بینالمللی تسلیم الزاماتی که عمدتاً حقوق بشری بودند، شدند و رفته رفته از نقش پر رنگ آنها کاسته شد. این ...
بیشتر
حاکمیتها در حقوق بینالمللی که روزی در جامعة بینالمللی یکهتاز بودند در سیر انسانی شدن حقوق بینالمللی تسلیم الزاماتی که عمدتاً حقوق بشری بودند، شدند و رفته رفته از نقش پر رنگ آنها کاسته شد. این انقیاد قدرت را در عوامل متعددی باید جستجو کرد که بر تارک آن قطعاً، ظهور و پیدایش اسناد حقوق بشری خودنمایی میکند. از طرف دیگر، جامة عمل پوشاندن به اسناد حقوق بشری و هنجارهای مندرج در آن، نیازمند قدرتی حاکمه است که توان اجرا و ضمانت بخشیدن به این هنجارها را داشته باشد. بنابراین، پاسخ به این پرسش هدف اصلی این مقاله را تشکیل میدهد که اسناد حقوق بشری تا چه میزان از حاکمیت مطلق دولتها کاستهاند و در طرف دیگر وجود و استمرار قدرت دولتها چگونه و به چه میزان به عینیت یافتن هنجارهای حقوق بشری کمک میکند. این مقاله، ضمن بیان این نکته که اسناد حقوق بشری توانستهاند از قدرت حکومتها بکاهند، به نقش حاکمیتها در پیدایش و نیز تداوم و ضمانت بخشیدن به هنجارهای حقوق بشری اشاره داشته و آنها را مورد بررسی قرار میدهد.