استیون دوُلف؛ دیدایر پَک کو
چکیده
حقوق بشر و دین اغلب میتوانند تقویتکننده یکدیگر باشند. بنابراین، دین در پیشبرد احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی نقش اساسی دارد. به عنوان مثال، ضروریات اخلاقی مانند «زندگی هیچ انسانی را نگیرید» ...
بیشتر
حقوق بشر و دین اغلب میتوانند تقویتکننده یکدیگر باشند. بنابراین، دین در پیشبرد احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی نقش اساسی دارد. به عنوان مثال، ضروریات اخلاقی مانند «زندگی هیچ انسانی را نگیرید» یا «شما نباید دزدی کنید» را میتوان در کلیه ادیان اصلی جهان یافت و به عنوان الهامبخش قوانین اساسی که توسط انسان ساخته شده است عمل کردهاند. با این همه، قوانین دینی نیز میتوانند در تضاد با قوانین ساخته دست بشر و معاهدات حقوق بشری باشد. صرفاً برای بیان یک مثال، طبق دین مسیحیت برای زنان غیر ممکن است که کشیش شوند، در حالی که معاهدات متعدد حقوق بشر به وضوح تبعیض بین جنسیتها را منع میکند. دقیقاً در این موارد بحثبرانگیز است که دولتهای ملی اغلب مداخله میکند و بین قوانین دینی یا معاهدات انسانی دست به رفتارهای ترجیحی میزند. زمانی که دولت دخالت میکند، از آنجایی که آزادی دینی جزو حقوق اساسی انسان است، باید این کار را با روشی بسیار دقیق انجام دهد. بنابراین، دولت مکرراً باید تلاش کند تا تعادل بین این حق و سایر حقوق افراد تعادل برقرار کند. یک کنوانسیون منطقهای که از حقوق دینی مانند آزادی مذهب و اعمال دینی مانند سایر حقوق اساسی محافظت میکند، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر است که در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت. کشورهایی که عضو شورای اروپا و عضوی از این کنوانسیون هستند، باید در حالی که توسط دادگاه حقوق بشر اروپا نظارت میشوند، سعی کنند تعادل را اعمال کنند. بنابراین، در نهایت وظیفه یافتن تعادل بین این حقوق در اروپا به دادگاه اروپا واگذار شده است و قوانین این دادگاه به صورت ویژهای روشنگر روابط بین این دو دسته از حقوق میباشد. بررسی این سیستم قضایی و قانونی به ما این امکان را میدهد تا دریابیم که چگونه رابطه بین حقوق دینی و سایر آزادیهای اساسی در سیستم حقوق بشر اروپا درک میشود. یک سؤال اساسی که مطرح میشود این است که دادگاه چگونه و تا چه حدی میتواند محدودیتها و استثنائات در و بر سایر حقوق بشر را در هنگام بحث و گفتگو در مورد مسائل دینی اعمال کند. به عنوان مثال، آیا میتوان آزادی شخصی یک نفر به منظور حفظ اعتقادات مذهبی شخص دیگر را محدود کرد؟ آیا دادگاه اروپا در مواجهه با پروندههای مذهبی از روند عادی عمل خود منحرف میشود؟ آیا چنین پیش زمینههای مذهبی شرایط ویژهای را ایجاد میکنند که امکان اعمال رفتار متفاوتی را فراهم میکند، و اگر چنین است، آیا این امر قابل توجیه است؟ و از طرف دیگر، مرزهای نهایی که سایر حقوق بشر بر دین، حقوق و سنتهای مذهبی قرار میدهد چیست؟ کجا خط کشیده شده است؟ هدف از این مطالعه، بررسی دادرسی دادگاه حقوق بشر اروپا در جستجوی پاسخ به این سؤال اساسی است. این مقاله زمانی که به نظر میرسد مفاد کنوانسیون در تضاد با آزادی دینی که قبلا ذکر شد و در محدوده وسیعتر، متضاد با سایر حقوق، قوانین و آداب و رسوم دینی باشد، به جای اینکه تنها به حق آزادی مذهب مندرج در ماده 9 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر توجه کند، بیشتر بر سایر حقوق بشر مندرج در کنوانسیون متمرکز میشود. احکام دیوان، که به نظر میرسد در چنین مواردی موضع بسیار ظریفی میگیرد، مورد بررسی قرار میگیرد. مطالعه این پرونده حقوقی نه تنها به کشف وضعیت حقوق مذهبی در مقایسه با سایر حقوق اساسی کمک میکند، بلکه ممکن است منبع الهامبخش سیستم بینالمللی حقوق بشر برای ارتقاء سازش بین ادیان مختلف باشد. بررسی روشی که دادگاه اروپا در پی رسیدگی به چنین مواردی است، ضمن رعایت تنوع و آزادی دینی، ما را به سمت ایدههای جدید در مورد چگونگی اجرای حقوق بشر در فرهنگهای مختلف مذهبی سوق میدهد. به طور خلاصه، کاوش در این سیستم حقوق بشری پاسخی به سؤالات مطرح شده فوق خواهد داد که ما را به سمت ایدههای جدید در خصوص حق فوقالعاده مهمی که به وسیله آزادی مذهبی فرد محافظت میشود، سوق میدهد.