جهانشمولی از مهمترین ویژگیهای حقوق بشر محسوب میشود و بحث از نسبت اصول جهانشمول حقوق بشر و زمینههای جزئی که این اصول بر آن تطبیق داده میشود از اهمیت فراوانی برخوردار است. مقاله حاضر به بحث از مبانی ...
بیشتر
جهانشمولی از مهمترین ویژگیهای حقوق بشر محسوب میشود و بحث از نسبت اصول جهانشمول حقوق بشر و زمینههای جزئی که این اصول بر آن تطبیق داده میشود از اهمیت فراوانی برخوردار است. مقاله حاضر به بحث از مبانی فلسفی و هرمنوتیکی جهانشمولی حقوق بشر اختصاص دارد و میکوشد دو قرائت از جهانشمولی را با یکدیگر مقایسه کند. تفکیک بین دو رهیافت «تکلیفگرا» و «غایتگرا» هرچند ابتدا در فلسفه اخلاق مطرح شده است، در رویکرد هرمنوتیکی معاصر به عنوان دو نگرش تفسیری متمایز مورد تفسیر مجدد قرار گرفتهاند. نگرش تکلیفگرای کانت جهانشمولی حقوق بشر را برمبنایی فرمالیستی تفسیر میکند و طیف گستردهای از روایتهای مدرن از اصول جهانی حقوق بشر متأثر از این دریافت از جهانشمولی هستند که با خالی کردن اصول از هرگونه محتوای ارزشی و محلی میکوشد جهانشمولی آن را تضمین کند. مقاله از دریافتی غایتگرا از جهانشمولی حقوق بشر دفاع میکند که برگرفته از هرمنوتیک فلسفی معاصر به ویژه اندیشههای پل ریکور است. این نگرش مقدمات فلسفی مناسب را برای تعامل میان جهانشمولی حقوق بشر و محتوای فرهنگی و ارزشی جوامع مختلف فراهم ساخته و دریافتی «پرمایه» از اصول حقوق بشر عرضه میدارد.
جهانشمولی از مهمترین ویژگیهای حقوق بشر محسوب میشود و بحث از نسبت اصول جهانشمول حقوق بشر و زمینههای جزئی که این اصول بر آن تطبیق داده میشود از اهمیت فراوانی برخوردار است. مقاله حاضر به بحث از مبانی ...
بیشتر
جهانشمولی از مهمترین ویژگیهای حقوق بشر محسوب میشود و بحث از نسبت اصول جهانشمول حقوق بشر و زمینههای جزئی که این اصول بر آن تطبیق داده میشود از اهمیت فراوانی برخوردار است. مقاله حاضر به بحث از مبانی فلسفی و هرمنوتیکی جهانشمولی حقوق بشر اختصاص دارد و میکوشد دو قرائت از جهانشمولی را با یکدیگر مقایسه کند. تفکیک بین دو رهیافت «تکلیفگرا» و «غایتگرا» هرچند ابتدا در فلسفه اخلاق مطرح شده است، در رویکرد هرمنوتیکی معاصر به عنوان دو نگرش تفسیری متمایز مورد تفسیر مجدد قرار گرفتهاند. نگرش تکلیفگرای کانت جهانشمولی حقوق بشر را برمبنایی فرمالیستی تفسیر میکند و طیف گستردهای از روایتهای مدرن از اصول جهانی حقوق بشر متأثر از این دریافت از جهانشمولی هستند که با خالی کردن اصول از هرگونه محتوای ارزشی و محلی میکوشد جهانشمولی آن را تضمین کند. مقاله از دریافتی غایتگرا از جهانشمولی حقوق بشر دفاع میکند که برگرفته از هرمنوتیک فلسفی معاصر به ویژه اندیشههای پل ریکور است. این نگرش مقدمات فلسفی مناسب را برای تعامل میان جهانشمولی حقوق بشر و محتوای فرهنگی و ارزشی جوامع مختلف فراهم ساخته و دریافتی «پرمایه» از اصول حقوق بشر عرضه میدارد.