مهدی رهبری
چکیده
انسانها به منظور دستیابی به صلح و جلوگیری از خشونت به عنوان آرزوی دیرین خود، تاکنون شیوههای مختلفی را آزمودهاند که از جمله میتوان به تقویت وجدان فردی، قانونگذاری، تأسیس نهادهای مجری قانون، تأسیس ...
بیشتر
انسانها به منظور دستیابی به صلح و جلوگیری از خشونت به عنوان آرزوی دیرین خود، تاکنون شیوههای مختلفی را آزمودهاند که از جمله میتوان به تقویت وجدان فردی، قانونگذاری، تأسیس نهادهای مجری قانون، تأسیس نهادهای مدنی و بینالمللی اشاره نمود. گرچه توجه به چنین مواردی از اهمیت اساسی برخوردار است و میتواند به کاهش خشونت کمک نماید، اما تاکنون در عرصه عمل هرگز نتوانست به ایجاد صلح پایدار و جلوگیری از تضییع حقوق افراد بشر بیانجامد. در این میان، یکی از شیوههایی که میتواند به طور قابل توجهای به کاهش خشونتها کمک نماید و امروزه تحت تأثیر گسترش فضای جهانی و تعامل میان افراد و ملتها نیز بیشتر از سوی محافل علمی مورد توجه قرار گرفته است، «گفتگو» میباشد. گفتگو و یا عقلانیت بینالاذهانی با تأکید بر هم زبانی در مقابل عقلانیت ابزاری، زمینههای صلح، تفاهم و قدرت مبتنی بر توافق و اجماع را در مقابل قدرت مبتنی بر سلطه و خشونت فراهم میسازد. آنچه در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت، رابطه میان قدرت به عنوان یک امر کلی و دارای شمولیت (که همه حوزه و سطوح فردی و جمعی را در بر میگیرد) با گفتگوست و اینکه چگونه این فرآیند میتواند به ایجاد صلح کمک نماید. در این باره دیدگاه اندیشمندان مختلف را در رابطه با اهمیت و آثار گفتگو مورد تحلیل قرار داده و در نهایت مدلی از قدرت مبتنی بر اجماع و گفتگو را که میتواند به صلح پایدار (چه در عرصه داخلی و چه جهانی) بیانجامد ارائه خواهیم نمود.