تنوع درمجموعهای از عرصهها، همچون عرصة قومیت و دین، چاشنی دموکراسی و مایة غنای ماهیت جامعه تلقی میشود. اما بسیاری از دولتمردان تمایل دارند که اعضای دولت را به کسانی محدود سازند که به اکثریت نزدیکاند؛ ...
بیشتر
تنوع درمجموعهای از عرصهها، همچون عرصة قومیت و دین، چاشنی دموکراسی و مایة غنای ماهیت جامعه تلقی میشود. اما بسیاری از دولتمردان تمایل دارند که اعضای دولت را به کسانی محدود سازند که به اکثریت نزدیکاند؛ و غالباً قوانینی هم برای تثبیت این همگونی وجود دارد. دلایل اینگونه محدودیتها در باب تنوع، گاه اقتصادی، و گاه مبتنی بر امنیتاند. این دلایل به طور آشکار منطقیاند و طرفدار افزایش تنوع باید نسبت به آنها پاسخگو باشد. درمقالة حاضر، نه بر ملاحظات عملی، بلکه بر این ایده متمرکز خواهم شد که برای حفظ میزانی از همشکلی در جمعیت یک کشور یا منطقه، لازم است چیزی برای مطرح کردن وجود داشته باشد. در اینجا میتوان مطلب را با نظریة عصبیت ابنخلدون که بیانگر اهمیت میزانی از انسجام میان اعضای جامعه است، و نیز با این تصور آغاز کنیم که یقیناً او این ضرورت را ابراز میدارد تا انسجام مطلوب بر پایة چیزی حاصل آید که شهروندان در آن احساس مشارکت عمومی داشته باشند. پس میتوان گفت که اگر تنوع به ضعف عصبیت منجر شود، نامطلوب است.