محمد امامی؛ حمید شاکری
چکیده
حکمرانی خوب مثل هر مفهوم دیگری در حوزۀ علوم اجتماعی محصول شرایط زمان و مکان خواهد بود. این اصطلاح که در سال پایانی دهة 1980 برای اولین بار مطرح شد، در دو سه دهۀ اخیر به صورت فزاینده در ادبیات حقوق عمومی، ...
بیشتر
حکمرانی خوب مثل هر مفهوم دیگری در حوزۀ علوم اجتماعی محصول شرایط زمان و مکان خواهد بود. این اصطلاح که در سال پایانی دهة 1980 برای اولین بار مطرح شد، در دو سه دهۀ اخیر به صورت فزاینده در ادبیات حقوق عمومی، حقوق بشر، اقتصاد، مدیریت و اسناد بینالمللی بهکار برده میشود. حکمرانی خوب گفتمان جدیدی است که با مؤلفههایی مانند قانونمندی، مشارکت، مسئولیتپذیری، پاسخگویی، شفافیت، اثربخشی و کارایی تعریف میشود که در سالهای اخیر مورد توجه فراوان قرارگرفته است. در مقالۀ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانهای، تلاش شده است بهطور اجمالی مفهوم این اصطلاح و زمینههای پدید آمدن و گسترش آن را روشن کند. در این راستا ابتدا مفهوم و بسترهای شکلگیری حکمرانی خوب، اهداف و پیامدهای آن بررسی خواهد شد. آنگاه به بررسی مؤلفههای حکمرانی خوب در اسناد بینالمللی و سپس به نسبت حکمرانی خوب و حقوق بشر پرداخته میشود. در انتها رابطۀ این مفهوم با حقوق بشر بهعنوان معیار ماهوی حکمرانی خوب به اختصار بیان شده است.